نمونه ای از مناظرات امام صادق علیه السلام
عبدالله دیصانی از دانشمندان عصر امام صادق علیه السلام بود ولی طبیعی مسلک (ماتریالیست)بودواعتقاد به وجود خدانداشت،اونام امام صادق علیه السلام را شنیده بود وروزی با راهنمایی دوستانش نزد آن حضرت آمد وگفت:«مرا به معبودم راهنمایی کن
!»امام به جایی اشاره کرد وفرمود:درآنجا بنشین.عبدالله نشست،درهمین هنگام یکی از کودکان امام که تخم مرغی دردست داشت وبا آن بازی می کرد،به آنجا آمد.امام به آن کودک فرمود:آن تخم مرغ(تخم طاووس)را به من بده.کودک تخم مرغ را به امام داد.امام صادق علیه السلام تخم مرغ را به دست گرفت وبه عبدالله نشان داد وفرمود:«ای دیصانی این تخم مرغ را نگاه کن که سنگری پوشیده استکه دارای چندچیز است
:1- پوستی کلفت 2- پوست نازکی زیرپوست کلفت 3- زیر آن پوست ماده ای همچون نقره روان است(سفیده)4- سپس طلایی است آب شده(زرده)که نه طلای آب شده با آن نقره روان بیامیزد ونه آن نقره روان با آن طلای روان مخلوط گردد.وبه همین وضع باقی است.نه سامان دهنده ای ازمیان آن بیرون آمده که بگوید:من آن را آنگونه ساخته ام ونه تباه کننده ای ازبیرون به درونش رفته که بگوید:من آن را تباه ساختم.وروشن نیست برای تولید فرزندنر درست شده یا برای تولید فرزندماده....ناگاه بعد ازمدتی شکافته می شود وپرنده ای مثل طاووس رنگارنگ ازآن بیرون می آید.آیا به نظر تو چنین تشکیلاتی دارای تدبیر کننده ای نیست؟؟
عبدالله دیصانی دربرابر این سوال مدتی سربه زیرافکند سپس سربلندکرد وگفت:گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست واو یکتا وبی همتاست و محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)بنده ورسول خداست وتو امام وحجت ازطرف خدابرمردم هستی ومن ازعقیده باطل وکرده خودتوبه کردم وپشیمان هستم.................... اصول کافی ج 1 ص80